وقتي قرار نيست تو باشي قرار نيست/ از دستِ خاطراتِ تو راهِ فرار نيست/ خواب از سرم پريده... دلم در هواي توست/ در وسعِ من تحمّلِ اين انتظار نيست/ لبريز از غروري و از بس که سرکشي/ بر اسبِ قصّه هاي تو مردي سوار نيست/ تقويمِ زخم هاي مني... زخم پشتِ زخم/ در بينِ فصل هاي...
سلام بر تمامي هقهقهاي گرفتهاي که پشت سرش پاشيدهشد! سلام بر بغض، سلام بر نفسهاي داغي که به پشت مسافران کربلا، به آسمان برخاست و هاي زد و هوي کشيد! سلام بر هاي و هويهاي حسيني! سلام بر حسين(ع) سلام بر تمامي بدرقهکنندگان راهش که به اشک و بغض، راهياش نمودند و کاسه از اشک، پشت سرش ريختند! سلام بر عزيز دل فاطمه (عليهاالسلام)! ... سلام بر حسين (ع) سلام بر بيابان، به زير گامهاي حسين (ع)! سلام بر آفتاب بر رأس حسين (ع)! سلام بر آسمان پر ست
ظهر عاشوراست از نوک سنان خون مي چکد/ و از لب تيغ جفاي کوفيان خون مي چکد/ از زمين تا آسمان لبريز اندوه است و آه/ جاي اشک از ديده ي کروبيان خون مي چکد/ گوئيا سر از تن زينب(س)جدا کرده است تيغ/ چون که بر دامان زينب(س) بي امان خون مي چکد/ بوسه باران...
بي زره رفته اي و پيراهن/ چه كند در مقابل شمشير/ ولي انگار سخت سوخته است/ بر تن نازكت دل شمشير !/ گفته بودم به تو كه اين مردم/ با همينان كه روبرو هستي / همگي خوب خوب مي دانند / كه جگر گوشه عمو هستي !/ هست معلوم از سر و وضعت / با تو اين گرگها چه كرده اند/ آه سگهاي هار كوفي با...
حجتالاسلام حسن روحاني رئيسجمهور روز دوشنبه پس از دريافت استوارنامه سفير جديد نروژ اظهار داشت: «اگر طرفهاي مذاکرهکننده نيز از اراده سياسي لازم در اين زمينه برخوردار باشند، در ظرف يکماه آينده دستيابي به توافق جامع امکانپذير است.فعاليتهاي هستهاي جمهوري اسلامي ايران کاملاً صلحآميز بوده و ...
اظهارات رييس جمهور در جمع مردم زنجان مبني بر اينکه بايد از کربلا درس تعامل و مذاکره آموخت، اگرچه با واکنش هاي فراواني در افکار عمومي همراه بوده اما به نظر مي رسد مي توان از ابعاد ديگري نيز به اين اظهارات توجه کرد. آقاي روحاني در سفر استاني به زنجان، در بخشي از...
تحولي که انقلاب حضرت امام روح الله الموسوي الخميني در عالم به طور عام، و در کشور ما به طور خاص به وجود آورد به قدري عظيم و بنيادين است که ساعتها مي توان در مورد آن حرف زد که اصلا بناي ما بر آن نيست و فقط چند اشاره گذرا جهت نتيجه گيري موضوع به چند نکته خواهيم داشت.
امام حسين(ع)در خصوص گرايش مردم به دنيا مي فرمايند: النّاسَ عَبيدُ الدُّنْيا وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ يَحوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّيّانونَ؛ بسياري از مردم بنده دنيا هستند و دين تنها بر زبان آنهاست، مادامي كه زندگي آنان در پرتو دين و روبراه است از آن حمايت ميكنند؛ ولي
پريشب نيمه شب يک فيلم فوق العاده مزخرف از شبکه يک تلويزيون ديدم. فيلم بسيار حالم را گرفت. بهمم ريخت. از آن دست فيلم هايي بود که صرفاً و عمداً به قصد زجر دادن مخاطب ساخته شده اند. سازندگان تمامِ "هنر"ي را که در چَنته دارند رو مي کنند تا مخاطب را تا حدّ ممکن...
تا زنده ايم مجلس روضه پناه ماست... آب و هواي عشق، همين اشک و آه ماست / غرق غميم و عاشق ماه محرميم... اي تشنه کام! ماه عزاي تو ماه ماست / روي کتيبه نام «محبان فاطمه» است... اين پرچم کبود تمام گواه ماست ...
در عزايت مثل يك شمع فروزان سوختم... دل سراسر غصه بود و سينه سوزان سوختم/ از دو چشمم در غمت خونابه جاري يا حسين(ع)... در عزايت با دوچشم اشك ريزان سوختم/ تو ميان قتلگاه و من كنار قتلگاه ... تو به زير خنجر و من ديده گريان سوختم ...
شبها، وقتي خورشيد، چشمانش را روي هم ميگذارد و بيخيال زمين و آسمان ميشود و در پشت کوه ميخزد تا خستگي روزانه اش را به خوابي خوش، پيوند زند ...! و دست روشن و آهنگ قلقلک روز را به پايان ميرساند و ...
اين سو منِ دلسوخته آن سو حرم عشق... چشم منِ آلوده و دستِ قلـم عشق/ بين الحرمين و قـــدم نابلدِ من... رخصت بده ارباب که گيرم عَلم عشق / عمري است هراسان شده ام تا که نگيرند... از دست دلِ بي رمقم بيش و کم عشق...
به من اعتماد مي کني؟ چشمانت را ببند و تا وقتي نگفته ام باز نکني ها. دستت را بده به من. خودم هوايت را دارم. دستت را بده ديگر. آهان..بيا جلو تر. اينجا قدم هايت را محکم تر بگذار.از سردي ِ آب نترسي ها...
يک نمونه ديگر، تبليغ ظروف اگرين است . حرف اصلي اين تبليغ اين است که اگر از اين ظرف ها نداشته باشيد غذاي هاي شما محکوم به سوختن هستند . (بيچاره گذشتگان ما که هميشه غذاي سوخته مي خوردند و از اين محصول بي نصيب بودند) تبليغ زندگي تجملي و سوق دادن افراد به سمت مصرف گرايي
زماني که آقاي روحاني شعار "اعتدال" را مطرح کرد، مؤمنان به دين و دوستداران نظام اسلامي، شعار "اعتدال" را انحرافي و در تقابل با اسلام ناب محمدي مي دانستند، اما، طرفداران دولت، "اعتدال" را، به معني ميانه روي و پرهيز از افراطي گري تفسير مي کردند. با معرفي وزارء ...
يارب رميد مرغ وجودم ز ناله اي / گويا که ديد راس پدر را سه ساله اي / برگ حجاب پاره شد و طشت زر شکست /خورشيد سر برهنه شده بين هاله اي/ کنج خرابه ساحل آب فرات شد/ ساغر گرفت لاله و نوشيد ژاله اي
چقدر خسته ام... انگار نيمه جان شده ام... اسيرِ غربتِ شب هاي اصفهان شده ام/ ميانِ دلهره هاي منار جنبان... من... چه بي مقدمه دلتنگِ جمکران شده ام/ سي و سه مرتبه زاينده رود خواندم و باز... براي تشنگي شهر روضه خوان شده ام/
مي دوم. تمام اين مسير طولاني را در حال دويدنم. فکر مي کنم هر لحظه زمين خوردنم حتمي باشد. مي دوم. تند تر مي دوم. اين جا ديگر نفسم بالا نمي آيد. کمي مکث مي کنم. دستم را مي گذارم روي زانو هايم و زل مي زنم به انتهاي ِ راه. انتهايي نيست.
«ولــــي» از بعـــد خــــاتــــم ، حيـــــــــدر آمد... اولـــي الامـــــر ايــــــن و آن پيغمبـــــــــر آمد/ بــــــه آئيـــــن محمّـــــــد(ص) داد رونـــــــــق... که هـــم حـــق بـــود با او هـــم وي از حـق/ بــــس آيـــات مبيــــن بـــــــر احمــــــــــد راد... خـــــــدا در شــــان و تائيـــــــدش فــرستـاد/