ترجيع بند سکوت...
صداي سنتور...ترجيع بند سکوت نفس هاي آرامش شده بود...اتاق کوچک اش پر شده بود از کاغذ هاي نيم سوخته اي که شکسته نستعليق هاي مشکي عرفاني بر آن نقش خورده بود...گوشه و کنار اتاق را اگر خوب نگاه مي کردي..ميتوانستي يک دل سير در باغ نقش هاي ريز و درشت سفال ها و کوزه ها قدم بزني و نفس تازه کني...
علي اکبرهاي خميني بشيم!
مروز روز اربعين امام حسين وشهدا کربلاست ،امروز در اکثر مناطق و گوشه گوشه کشور رنگ عزاي خود را پس از چل روز
دوباره به اوج خود رساند ... آري دوست عزيز من از کربلاو ماجراي آن بايد درس بگيريم
وآن هم اينکه اگر ميخواهي ياري کني امام زمان را بايد زمينه و خود را از الان آماده کرد ،آنهايي که باعث شدند کربلا را بوجود
بيارند کساني بودن که از ولايت اميرالمومنين سر باز زدند ...
رويايي که به حقيقت پبوست!
روياي صادقه دختر گيلانغربي 2 شهيد را به خانه برگرداند مجيد حلاج رئيس بنياد شهيد و امور ايثارگران
شهرستان تبريزدر گفتوگو با خبرنگار فارس در تبريز گفت: تشييع پيکر مطهر شهيدان علي عبداللهي
و محمدحسين بهجتنژاد که در عمليات مطلع الفجر و والفجر چهار به شهادت رسيدهاند بعد از اقامه نماز
جمعه تبريز ا ز مقابل مصلاي امام خميني (ره) تا ميدان ساعت تشييع شدند . . .
کودکان دربازتاب تروردانشمندان
وقتي خبر ترور استاد احمدي روشن از تلويزيون پخش شد ناخود آگاه اشک در چشمانم حلقه زد،ياد کودکي ام افتادم ...آن روز سرد زمستاني که يک سوال از کودکان آيندشان را رغم ميزد مثل روز اين فاجعه که شهادت يک پدر آينده ي کودکش را رغم ميزند...
اون روز خاله سهيلا بعد از اينکه نقاشيهامون رو کشيديم براي همه ي مادران دست خطي داخل دفترچه . . .
چهله نشين يادت
در غـــــــروب روزهايم تـــــــو را مي جويم...
چهله نشين يادت بودم...
حالا کوله پشتي دلتنگي هايم را ببين...پر است از دلتنگي...بي قراري...
يک اربعين ديگر کم شد از عمرم...
قرمز به رنگ . . . ب ا ب ا
عليرضا .... بابا ديگر برايت قصه نميگويد ... حالا بابا ... خودش قهرمان قصه هاي توست ... يک بابا ...که تمام "آدم بد"هاي جهان از او ميترسيدند ... يک بابا ... که قلم علمش قلب سياه دشمن را نشانه ميرفت ... يک بابا ... که لبخند کودکانه ي عليرضايش ... داغ دل همه ي "قلدرها" شده بود ... عليرضا ... گريه نه ... سراغ بابا را نگير ...
براي عليرضاي چهار ساله . . .
بکشيد ما را، ملت ما بيدار تر ميشود...
.شهادت را تبريک ميگويند چون يک قدم نه صد قدم شبيه تر به حسين مي شوي...مصطفي خان احمدي روشن شهادتت مبارک...
اما با احترام مصطفي خان مي گويم که اين متن براي شما نوشته نشده است...
اين متن براي عليرضا خان و خطاب به برخي دوستان هم وطنم است
از مملکتمان، دانشمندي ايروني به قول خودت، به نامردي ترور شد...
هواي اينجا آلوده شده آنجا چطور؟
هيييي سلام رفقا خوبيد ؟؟؟يه چند وقتيه هواي شهرمون بد جور آلوده شده ...بوي ريا ،دورويي، ديگه هر چي که ميخواي همه تمام هم و غمشون شده که فلاني راي بياري تا به يه
پست و مقامي برسن. واسه من جاي تعجبه ....بابا اينقدر اين دنيا رو جدي نگيريد اين دنيا به کسي وفا دار نيستا .....حالا اينا هيچي يکي خودشو کانديد کرده با ولايت مشکل داره اصلا
سر سفره ي آقاي x اينا بزرگ شده اما ...
بكشيد؛ ملت ما بيدارتر مي شود
لايزال يؤيد هذا الدين بالرجل الفاجر.
اين رجل فاجري كه خون عزيز ما را به زمين ريخت ، تاييد كرد دين خدا را. يعني خدا دين خودش را به او تاييد كرد. با ريختن خون عزيز ما، تاييد شد انقلاب ما. اين انقلاب بايد زنده بماند، اين نهضت بايد زنده بماند، و زنده ماندنش به اين خونريزيهاست.
ياد مردانگي ها بخير
تا به حال تجربه نکرده بودم
شاعراني که قهوه اسپرسو را
در کافي شاپ انتهاي بي خيالي انسان ها
هورت مي کشند..
و کاغذ را روي ميز کافي شاپ
با خودکاري مارک دار پر مي کنند از کلمات
در قالب شعر سپيد!
و به راحتي هورت کشيدن قهوه تلخشان
کلمات را راهي کاغذ مي کنند!!
تا به حال اينگونه شعر گفتن را تجربه نکرده بودم
بوي سيگار اين فضا را آلوده خود کرده
و مردمي که . . .









