روياي نيمه تمام
وجب به وجب قدم ميزنم و به کوچه هاي خيالش ، کشيده مي شوم
و در حصار تنهايي ، قلبم چنگ مي زند به خيالش ،دوباره دلم تنگ مي شود
چه مي کند دلتنگي با دلم !! هر دم خــــــودش را در احساسم مـــــي پيچــــد
دلتنگي به چشمانم مي رسد ، آسمان چشمانم کبــــود مي شود
من اشــــک مي ريزم.
کدخدا باوران هپروتي!
آقايي سال 92 وقتي فهميد مرحوم هاشمي از سوي شوراي نگهبان، براي انتخابات رياست جمهوري رد صلاحيت شده و امکان پيروزيش در انتخابات،با حمايت آن مرحوم دور از ذهن نيست،از غربزدگي و ليبرال بودنش پرده برداشت و در تبليغات انتخاباتي آمريکا را کدخداي خود دانست و گفت: نده معتقدم، ذاکره با آمريکا راحتتر از مذاکره با اروپاست..»
پرده ي سياه سياست
ها سال است پرده ي سياست زدگي روي همه ي زندگي و تعاملات فردي و اجتماعي وخانوادگي ما سايه افکنده؛ وچه ترسناک ومنفور است اين پرده ي سياه وظلماني و ما چه ساده وکودکانه سرگرم اين بحث ها و بازي ها مي شويم وحقيقت را در اين بازي بي سرانجام و در اين بازار مکاره گم مي کنيم.
روي ديگر سکه حوادث را هم بايد ديد!
نام حادثه در اکثر مواقع بار تلخي دارد. گاه به اندازه اي تلخ است که سياه پوشت مي کند آن هم يکباره بدون خبر.. حوادث عادت کرده اند هيچ وقت خبر نمي دهند، يک دفعه اي مي آيند و ويران مي کنند، مي آيند و داغدارت مي کنند اينها جلوه هاي سخت و مصيبت بار حوادث است.
مسؤولان کادرساز
بعضي از اکثر مردم محدود کشور، اشکال مي گيرند که مسؤولان قديمي ما چرا اين همه زحمت را از دوش خود برنمي دارند و بازنشسته نمي شوند؟اولاً ماهنوز در «شرايط حساس کنوني» هستيم و تا «شرايط حساس بعدي» راه درازي درپيش داريم.ثانياً دود ازکُنده بلند مي شود. اين که شما داريد از دود خفه مي شويد مشکل خودتان است.
اربعين
يک اربعين بدون تو شايد که زيستم/اما ز درد دوري تو خون گريستم/
وقتي جدا سرت ز تنت شد برادرم/شد آسمان خراب و فرو ريخت بر سرم/مدفون به زير نيزه و شمشير شد تنت/فصل خزان رسيد و بخشکيد گلشنت/در خيمه چند کودک و بيمار داشتيم/از درد و غصه ديده ي خونبار داشتيم/آتش زبانه مي کشد از خيمه گاه واي...
شريک زندگي
زندگي مشترک با اين با هم بودنها و در کنار هم بودنهاست که معنا پيدا ميکنه، وگرنه اگر قرار بود هر کسي بر طبق ميل شخصي خودش رفتار کنه ديگه سنگ روي سنگ بند نميشد. يک علت افزايش آمار طلاق، و حتي طلاق هاي عاطفي که به ظاهر زن و شوهر کنار هم زير يک سقف زندگي مي کنند ولي هيچ محبتي بينشون نيست.
خود کرده را تدبير نيست!
براي پي بردن به اصل ماجراي محدوديت توان موشکي ايران در متن قطعنامه 2231 که با موافقت طرف ايراني، هم زمان با برجام به تصويب شوراي امنيت سازمان ملل رسيد، ضروري است نا به چند نکته مهم اشاره شود، تا سهم خيانت آقاي حسن روحاني در تاريخ غمبار ايران، پس از قرارداد ترکمنچاي، ثبت گردد.
نقطه ي پايانِ احساس
دوباره سکوت....
و حرفهاي بغض شده ي من خفه مي شوند توي گلو
در جوار سنگيني سکوتش ، نفس هايم بند بند مي شود
و من به جاي نفس ، ذره ذره درد مي کشم
مي خواهم احساسم را در پيچ و تاب گلويم قورت دهم
اما حرفها ، بيشتر مي خراشد و واژه ها در نگاهم فرياد مي شوند
و سکوتم در حصار لحظه ها مي شکند.
همزادِ خزان
زاده ي اندوه و رنجم عجز و خواري مي پسندم/درد و محنت مي پذيرم آه و زاري مي پسندم/همچو توفان در تکاپو يک نفس آرامشم نيست/مثل دريا در تلاطم بيقراري مي پسندم/ترک شادي کرده ام بيگانه ام با خنده رويي/قلب خونين جان غمگين اشک جاري مي پسندم/زندگي بي شادماني آري آري دوست دارم.