فصل فصل سياهي شب بود ... فصل زنجيرهاي ظلمت و زور ... فصل پائيز فصل دلتنگي ... فصل اندوه ، فصل غربت نور ... آسمان اشکهاي تلخش را ... روي رؤياي باغها مي‌ريخت ... و بر افکار سرد جنگل خشک ... قار قار کلاغها مي ريخت ... کوه در خواب تيشه را مي ديد ... درّه پر بود از دهن درّه ! ... دشت عريان و زوزة صد گرگ ... ني ِ خاموش و ناله برّه ... شاخه‌هاي محمد ي دلتنگ ... باغ گويي که نرگسستان بود ! .... کم کَمک عشق داشت يخ مي‌بست واقعاً واقعاً زمستان بود

سلام خدمت شما کاربران هميشه همراه پارسي بلاگ اول از همه يه تشکر خدمت شما دوستان که فعال و پرانرژي، مثل هميشه در کنار ما بودين. از گرمي حضور شما؛ انتخابات دبيري دور چهارم فعال و گرم برگزار شد. عزيزان! همينطور که در صفحه ي خانگي تون هم ملاحظه کردين، پس از پايان راي گيري، نتيجه ي انتخابات اعلام شد. نتيجه ي انتخابات اين دوره يه تفاوت هايي با دوره هاي بعد داره، يکيش هم اينه که نفر دهم و يازدهم تعداد آرايي که بدست آوردن يکي شده. طبق نظر مدير محترم مجله، قراربر اين شد که به جاي ده نفر

باران شوق در طربستان چشم تو / انديشه خيره در عجبستان چشم تو / باز از غزل بگو که همه شاعران شهر / زانو زدند در ادبستان چشم تو / صحن وسيع شهر دلش تنگ مي شود / اين روزها براي شبستان چشم تو / وقت حضور شعله به محراب مي کشيد / لحن حجازي عربستان چشم تو / فصل بهار ما به زمستان نمي رسيد / با انعکاس گرم تبستان چشم تو / اما براي وصف تو دستش نمي رسد / شاگرد کوچکي ز دبستان چشم تو

اين همه دربه‌دري! بس است ديگر! بايد يک فکري مي‌کرد محمّد. يک فکري که وسطش «دال» باشد. «دال»ي که بياندازد گِل ِ «دربه‌دري» که بشود «در به دردي» دري که آدم را نياندازد به در ديگري و دري ديگر و دري.... دري که به درد باز شود. دردي که باز شود و درد بدهد دست آدم. دردي که.... نوجوان بود. خودکار جديد مهدي، رفيق هم ميزي‌اش چشمش را گرفته بود. دست انداخته بود به چشم‌هاي

محمّد، روحِ ايمان ، جانِ هستي.. چراغِ روشنِ ايوانِ هستي.. بُوَد مفتاحِ جنّت در كفِ او.. صفا دارد رخِ جانانِ هستي.. حَرا بود و محمّد بود و شب ها.. جهاني در يدِ ايمانِ هستي.. زماني چون پرستويِ مهاجر.. پريد از تاركِ عرفانِ هستي.. چنان گوهر، به نقشِ خاتمِ دل.. از او بر پا شده اركانِ هستي.. به معراجِ حقيقت آشنا شد.. كه شد والاترين انسانِ هستي.. كلامِ حق، چو نازل بر دلش شد..

با توجه به تجربه اي که در فاز 1 اجراي هدفمندي يارانه ها داريم، به نظر مي رسد که عدم تحقق شعار دولت در زمينه تمام 7 بخش تحول اقتصادي منجر به بروز خسارت هاي زيادي شد، تحولهايي که قرار بود براي تمام بخشهاي مهم اقتصادي کشور صورت گيرد که متأسفانه رخ نداد، امروز علي رغم اين که يک فاز از هدفمندي اجرا شده است اما همچنان شاهديم که دولت ساير بخشهاي تحول اقتصادي را به کنار نهاده و به اجراي فاز 2 هدفمندي مي انديشد. به منظور اين که اهميت اجراي کامل تحول اقتصادي را گوش زد نمايم، تجاربي را که از عدم اهتمام به

اين عروسك، بهانه‌گير شده .. چه بگويم به گوش او بابا .. خوانده‌ام تا هزار لالايي .. از سر صبح تا همين حالا .. دخترك بود و چشم بيدارش .. دخترك بود و شام تنهايي .. دختـرك بود با عروسكهاش .. حـرف مي‌زد براي بابايي .. پنجــره باز و آيـنه خلوت .. كوچه آشفتــه، خانه اش دلگير .. وقت خـوابش هميشه مي‌آمد .. داشـت باباي مهربان تأخير .. سر به بيرون پنچره مي‌برد دختر بيـقرار تـا بابا دختري كه انـيس بابا بود چشـم در انتـظار تا بابا ديگر آن شـوق و آن هياهو نيست اندكي خنده ب

با توجه به اين سخنان و نقد برخي مفسران اينگونه استنباط مي شود که اگر احساس ضعف و نااميدي به امام در برهه ي قبل از پذيرش قطعنامه القا نمي شد، چه بسا اين قطع نامه هرگز توسط بنيان گذار جمهوري اسلامي ايران مورد توافق قرار نميگرفت، به نظر مي رسد همانطوري که جنگ را براي عزت انقلاب و ايران ادامه دادند، صلح را نيز براي عزت کشور قبول کردند چرا که امام، خستگي و ضعف را در چهره ي امثال هاشمي با شفافيت مشاهده مي کردند و چقدر اين صحنه به پذيرش صلح توسط امام حسن شبيه است، همان کساني که امام حسن از ضعف آنها نا

ربيع‌الاول سال 53 قبل از هجرت به روايت اهل سنت و 17 ربيع‌الاول همان سال به اعتقاد شيعه ؛ سالروز ميلاد مسعود شخصيتي است که عالم به بهانه خلقت او خلق شده است . لَوْلَاکَ مَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاکَ ... .(بحارالانوار ، ج 54) . جمهوري اسلامي ايران بلاشک ام‌القراء واقعي جهان اسلام است و بر همين اساس از 12 تا 17 ربيع‌الاول هفته وحدت شيعه و سني نام‌گذاري شده است . اما اين سوال هميشه به ذهن متبادر مي‌باشد که چرا وحدت بين شيعه و سني؟ لذا در اين مقاله هرچند به اختصار سعي شده است به سوال مطروحه پاسخ داده شو

بحث داغي که اين روزها در شبکه هاي اجتماعي داغ شده است، بحث برخي اقدامات خودجوش دانشجويان حزب اللهي و بسيجي مانند حمله به سفارت انگلستان است. برخي اصرار دارند اين رفتارها را کاملاً صحيح جلوه بدهند و برخي ديگر اين رفتارها را به شدت محکوم مي کنند. حقير در اين مطلب اين بحث را از دو جنبه مورد بررسي قرار مي دهم، يک جنبه ي بصيرت و ديگري جنبه ي ولايت مداري، از شما بازديد کننده عزيز خواهش مي کنم مطلب را با دقت بخوانيد تا خداي ناکرده سوء تفاهمي از منظور من در ذهن شريفتان ايجاد نشود.