جنگ تحميلي فرصتي بود که خيل عظيم ملت ايران نهايت استفاده را از آن بردند و عده اي نيز بي تفاوت از کنار آن گذشتند.فرصتي براي خود سازي و فرصتي براي گذشتن و چشم پوشي کردن از لذات دنيوي و نفس کشيدن در فضايي که عطر محمدي (ص) را بدون هر گونه گزافه گويي مي توان احساس کرد. فرصتي که همه مردم دنيا حسرت آني از آن را دارند.

مجري شروع به صحبت مي کند و با استفاده از ادبياتي ثقيل و عليل که فهم آن تنها براي پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها ممکن است مي‌کوشد تا با نوه‌هاي آنها ارتباطي صميمانه برقرار کند. پس از چندي کودکان حاضر در برنامه هم، شروع به سخن مي‌کنند و متن‌هاي حفظ شده را که عموما تاکيد بر مفاهيم ديني است به کودک فرضي بيننده ارائه مي‌دهند

دلمو به حراج گذاشتم.، همون دلي که عوضش نميکردم با دنيا،با ستاره ها، هموني که ميتپيد به ياد تو،رسمه که موقع فروش بديها و خوبيها رو بگيم، ببين دلم کوچيکه،يکمي سياه شده.،نفس نميکشه و از همه مهمتر دلتنگه،اصلا بخاطر همين دلتنگيه که ديگه نميخوامش، آخه سنگين کرده نفس کشيدن رو، همه ش کاري ميکنه که بغض کنم...

هر چقدر هم که در اسلام پاسخهاي منطقي در اين زمينه داشته باشيم مهم نيست مهم اينست که فيلم فروشش بالا باشد حالا به هر قيمتي...اگر همينطور پيش برود که تا يکي دو سال ديگر...اگر نگوييم همين حالا...بايد فاتحه ي سينما و....را خواند اما ما _من و تو_نبايد....نبايد...نبايد...بگذاريم ....بايد مثل اويني" درد دين" داشت و "با سواد" شد و "کفش اهنين" به پاکرد...

مي خواستم برم بلند ترين نقطه تهران زيارت شهدا... حتي قم نرفتم كه حتما برم كوه و مث دفعه ي قبل ناراحتي هاي درونيم كه غليان كرده رو رفع كنم! يهو فهميدم كه امروز توي گلزار جشن تولده و ... تا اينو شنيدم چند تا دليل برا خودم جور كردم كه حالا وقت كوه رفتن نيست و حسابي خسته ميشم و هفته ي بعد به كلــــــــي انرژي نياز دارم و كم ميارم و ...!

اگر تو را ميخواهم براي خودم ،خودخواهم و اگر تو را خواستم براي خودت، دوست دار تو اگر ميگويم بيا و دنيا رو زيبا کن دروغ گفته ام چون خودم براي زيبا شدن دنيا فقط و فقط نشسته ام اگر ميگويم اقا جمعه اي گذشت و تو نيامدي دروغ گفتم . راست ان است که از شنبه براي امدنت دوباره دعا کنم اگر از ظلم و فساد زمانه شکوه ميکنم ، نه تو را شناخته ام و نه نشانه هاي امدنت را...

چند روز پيش برام پيامي اومد كه يه نمايشگاه با تخفيف نصف قيمت فلان جا برگزار ميشه ما هم رفتيم ببينيم همينطور كه قفسه ها رو ميگشتم چشمم افتاد با عنوان طنز به زبان عرفان حالا يه چيزي تو همين مايه عنوانش اونقدر برام جذاب بود كه فقط فهرستش رو ديدم زود خريدمش بعد از چند ساعت كه فرصت ورق زدنش رو پيدا كردم ديدم...

دنبال معناي واژه پايلوت مي گشتيم .نه املاي انگليسي اش را مي دانستيم و نه حتي محل استفاده اش را .يک آن نگاهي به ما کرد و گفت چند دقيقه صبر کنيد .رفت پشت رايانه اش نشست و بعد از مدت کوتاهي در حد يک مقاله جمع و جور در مورد پايلوت به ما توضيح داد . آخر سر هم لبخندي و زد و گفت : خدا گوگل را از ما نگيرد !

دوزخ جايگاه کافران و منافقاني است که هيچ نور ايماني در دلهايشان ندارند,نساء 140و 168وانفال 36و گنجايش آن چنان است که پس از در بر گرفتنِ همه ي تبهکاران باز هم هل من مزيد ميگويد.ق 30 شعله هاي آتش از هر سو زبانه ميکشد و صداي گوش خراش و خشم آلود آنها بر وحشت و اضطراب مي افزايد.هود 106وانبياء100و فرقان 12و ملک 7-8

هدف از اين نوشتار قبول يا رد ازدواج مجدد نيست؛ هدف، نقد سينما و صدا و سيما در نگرش به اين موضوع است. اگر نگاهي گذرا به توليدات سينمايي و سريال ها و طنزها در چند سال اخير داشته باشيم خواهيم ديد که ازدواج مجدد چالش و موضوع اصلي اکثر فيلم ها و سريال ها بوده است. پرداختن به اين موضوع که اتفاقا از اهميت خاصي نيز برخوردار است...