<      1   2   3   4   5   >>   >

  خمينيِ نيجريه
در گلو بغضِ خسته‌اي دارم، هستم از اين همه ستم شاکي|جانِ شيعه رسيده بر لب‌ها، از غم و رنجِ شيخ زکزاکي|روسفيدي در اين جهانِ سياه، ايستادي به پاي باورِ خود|مردِ ميدانِ کارزار و جهاد، عالِمِ انقلابي و خاکي|مدّعي تا دلت بخواهد هست، ياوه و حرفِ مفت بسيار است: شيخ‌ِ برجام و سازش و تسليم، شيخ‌ِ تحقير و خشم و هتّاکي.
  خاطرات ايران يا ايراني سراسر خاطره؟
ايران نام يک زن بود. زني که به استواري ايران ايستاده بود. زني که تصويرش حالا روي جلد بود. جذب تر شدم. برش داشتم. آنقدر مرا جذب کرد که ظرف چند روز تمامش کردم و تا به امروز به خاطرم مانده. به خاطر ماندني که براي اولين کتابي که به عنوان يک نويسنده بناست معرفي کنم، معرفي اش کنم؛ خاطرات ايران!
  پريشان جان
تو را آن کس که با من بدگمان کرد/جفاجو، بي وفا، نامهربان کرد/به دستم باده از جام بلا داد/به تيغ ناسپاسي قصد جان کرد/نهال آرزوهاي دلم را/اسير برگريزان خزان کرد/ دل افتاده در دام غمم را/کبوتر بچّه اي بي آشيان کرد/تمام هستي ام را داد بر باد/به سيلابي که از چشمم روان کرد/به تيغم گرنه مجروح و نوان ساخت.
  اسپيلبرگ نامه
اخيراً وقتي را اختصاص دادم و فيلمِ لينکلن (2012) اثرِ ديگري از آقاي استيون اسپيلبرگ را تماشا کردم. کارگرداني اسپيلبرگ وقتي با بازي درخشانِ دنيل دي لوييس در هم آميخته بشود نتيجه قطعاً تسخيرِ چشم و ذهنِ هر بيننده‌اي خواهد بود. البته نه بيننده‌هاي آگاهي که حواسشان کاملا جمع است تا در گرماگرمِ اين شعبده‌هاي سحرآميزِ سينمايي گنجشکِ رنگ‌شده‌اي جاي قناري قالبشان نشود!
  من هستم...
داشتنهاي دنيا، زيباييهايش، خنده هايش در برابر دردها و نداشتن ها و گريه هايش اندک است. يک شبانه روز بخندي يادت نمي ماند، يک لحظه بترسي چنان که دنيا در برابر چشمانت تيره و تار شود تا ابد در خاطرت مي ماند. يک کس دارد که به همه ي داشتهاي دنيا و همه ي نداشته هايش، و آن خداست. و چه بي چيز و چه تنهاست آن کس که خدا ندارد.
  حفظ شأن چادر و چادري ها
قوه قضاييه حکم قلب يک جامعه را دارد. با توجه به اينکه حجت الاسلام سيدابراهيم رئيسي، خود از پيکره دستگاه قضا برخاسته است، انتصاب وي به عنوان رئيس قوه قضاييه، خود تغيير بزرگي است که سال هاي سال است مردم چشم انتظار آن هستند.
  حال بد فرهنگ
شايد يکي از مهم ترين عامل چنين اتفاقاتي را بايد در سياست زده کردن مسئله حجاب و عفاف دانست! بدترين اتفاق ممکن اين است که اخلاق و فرهنگ مردم جامعه، قرباني سياست زدگي شود؛ زيرا فرهنگ سياست زده! با به مسلخ کشاندن عفتمداري و پاک زيستي، جامعه را از داشتن نعمت نسلي سالم از نظر جسمي – رواني و اخلاقي محروم مي کند
  جاي خالي عزيز مصر
يکي روي خشم و خفقان مردم لانه مي کند و يکي روي موج اميد و شور مردم سوار مي شود. در قاهره جاي يک نفر خالي است که نگاهش به خدا باشد و دستش روي سر انقلاب و مردم. همان يک نفر که چهل سال است نگذاشته مرسي ها و سيسي ها آرزوي هاي انقلاب اين مردم را بدزدند و آن يک نفر ولي فقيه است.
  آخرين سامورايي
ذلت نه شايسته انساني عاقل و نه ملت فرهمندي چون ايران است که بخواهد قوت دفاعي و توان دفاعي خود از موشکي و غير موشکي را به ميز مذاکراتي برد که تحت فشار قرار دارد. ايران عزت خويش را در سايه ايمان به خدا و توانمندي و اقتدار خود به دست آورده است
  کاروانِ عمر
داغ را باور کني يا نه،به دل جا مي دهند/چون شقايق خود نمايي گر درين صحرا کني/سالها از شاهراه تجربه بايد گذشت/تا شکسته خطّ پيشاني ما معنا کني/کاروان عمر بي بانگ جرس در رفتن است/ساربان خفته را ماني،کجا سودا کني/از کدورتها جلا هرگز نيابد آينه/سينه را بايد تهي از کينه و غمها کني/مي شناسي راه از بي راهه هاي زندگي/گوش جان گر بر سروش عالم بالا کني.

<      1   2   3   4   5   >>   >
By: ParsiBlog.com ® Team © 2003