
فكر تو به هرجاست ولي پيش خدا نيست/ اما به خداوند خدا از تو جدا نيست/ با عشق خدا بافته سجاده ي زر دوز/ جايي به از اين جايگه ذكر و دعا نيست/ هرجاست حواس تو خدا نيز همان جاست/ اي دوست بگو حضرت الله كجا نيست / تسليم به فرمان خدا هستي اگر تو/ اين كار...

سروي شکفته تا به ميان آشيانه اي/ پيچيد خنده ها به جهان آشيانه اي/ اميد پاي خسته به دستان نو نهال/ چون روح تازه در ضربان آشيانه اي/ روزي گرفت سايه شيطان بهار را/ وهمي گرفته در خفقان آشيانه اي/ پيچيد شعله ها به تسلاي آن پليد/ آتش گرفته تا....

به نام خدا و براي خدا اصل فريب ادبيات اصلاح طلبان برانداز بر اين پايه استوار است، که هر گاه افرادي از جمع آنها، بدلايلي در نزد مراجع ذيصلاح صلاحيتشان بخاطر تتفساد اخلاقي، سياسي، امنيتي و اقتصادي از دست برود، تلاش کرده اند که با يک...

از دوم دبيرستان، از آن موقع که مدرسه اجازه داد به جاي مقنعه روسري سرمان کنيم، بعد نماز روسري ساتن مشکي ام را زير چانه ام گره مي زدم و مي گفتم من معلمم... توي راهرو مي دويدم، توي حياط مي دويدم، روي سکوي کلاس مي پريدم و با عشق به ميز و صندلي ها نگاه...

بر دلم شمس يقين دولت سرشار مرا/ اندر اين ظلمت شب تابش انوار مرا/ يا معين الضعفا، در دو جهان يار مرا/ بي رضايت نشود هيچ رضايي اصلا/ همچو دعبل بخر اشعار مرا يا مولا/ گرچه ناقابلم و دست به دامان رضا/ جان ناقابل من فديه ي جانان رضا/ شمس شرمنده شد...

اين کار هميشگي من است دستم از دامان خدا که کوتاه ميماند به شبکههاي ضريح که نميرسد ميآيم ميگذارمش روي سنگ قبر تو طلبکارانه زل ميزنم به "شهيد گمنام" و براي خودم فاتحه ميخوانم تو سکوتي تحويلم ميدهي سرد و سنگين ناچار راهم را ميکشم و ميروم...

دوران نامزدي، عقد و يک ماه اول زندگي مشترک را دوران طلايي عشقورزي بين زن و شوهر مينامند و از آن به اسم " ماه عسل" ياد ميکنند، اما به راستي آيا اين گفته برخي از عوام که " خواستن، زيباتر از رسيدن" است در زندگي مشترک زوجهاي جوان چنان خود را بروز ميدهد که بعد از يک سال از شروع زندگي مشترک از آن روزها به عنوان خاطرات ياد ميکنند و حسرتش را ميخورند؟!

"تغيير سبک زندگي،" همه کوتاهيها برگردن اين واژه است. واژهاي که خود مولود محصولات فنآوري و يا به قول جامعه شناسان و دغدغهمندان مسائل اجتماعي – فرهنگي، از نشانههاي تهاجم فرهنگي است.

خورشيد مي بارد به روي گنبد باران/ در طوف گلدسته کبوتر مي پرد گريان/ کعبه اجاره مي کند صحن عتيقش را / جبريل مي ايد به پابوسش ولي حيران/ والشمس تفسير وجودش مي شود وقتي/ بر خاک مي افتد ملک در سجده ي انسان/ عکسي براي يادگاري مي برد زائر...

چگونه مي توان باران را با توصيف بهار، واژه واژه آواز کرد ؟! که باران خود بهار آسمان است شکوفه هاي دل رنگين کمان و آواي مسافران آبيست که از حصار مژگان آسمان بر گونه هاي زمين جاري مي شود تا نغمه ي عشق را به جوانه ي رؤياها برساند و موج رهايي را به دل...

سيمرغ عشق اي بي نشان در قرن سيم هاي خاردار سيمرغ عشق تو يک نشانه بود در عهد زر پرستي گوساله سامري در آسمان کهکشان خاطر تو که غرق شهاب بود چون يک ستاره دنباله دار خون گريستم کدام قلّه ؟کدام اوج؟ و آنگاه يک کهکشان....

به نام خدا و براي خدا ملت ايران رفته رفته و با فاصله گرفتن از فضاي هيجاني پس از توافق هسته اي به اين نتيجه خواهد رسيد، که انحراف و آفت بزرگي گفتمانتت انقلاب اسلامي در فضاي پسا تحريم مورد تهديد قرار داده، که بيشتر شبيه روزهاي پايان جنگ صفين است که وقتي عمار به شهادت رسيد فضاي جبهه صفين غبار آلود شد و

سراسيمه ابرناک مي رسند از راه گردباد مي شوند در محله ي عشق و من مي کشانم مي آورم نيمي از خود را با کوزه هاي بزرگ تشنگي و پيوند مي خورم به طوفان مهربان به امواج سلام - چرخان ، چرخان ، چرخان - آه ، چه آرامش غريبي ! ...

به نام خدا و براي خدا رئيس جمهور کشورمان که مدرک فوف ليسانس و دکتراي حقوق خود را از دانشگاههاي روباه پير يعني انگليس دريافت نموده و علي رقم حضور ااطولاني مدت در انگليس، ظاهراً قادر به مکالمه زبان انگليسي نيستند! که اين مسئله هيچ ربطي به نوشته پيش رو ندارد و حقير قصدم اين است که به موضوع مهمتري که جناب روحاني در بين استانداران و اعضاء دولت خود بدون توجه به قانون اساسي و پيامدهاي آن بر زبان جاري کردند، بپردازم. آقاي روحاني در

اولين روز ماه ذيقعده، زير باران ترنم صبحي/ گل زيباي نو رسيده سلام ، توي گلدان ترنم صبحي/ تا گشودي دو چشم خود ديدي، اشک شوق دو چشم بابا را/ تو روي دست مهربان پدر، لب خندان ترنم صبحي/ پادشاهان گداي در بارت، دست پروردگار هم يارت/ انبيا يک به يک شده در قم...

اي چارده حرم به حريم تو سرزده/ خورشيدِ مکه از تو صبوحي سحرزده/ نخلي که درمدينه نهان شدزچشم خلق/ در روضه ء مبارکتان برگ وبر زده/ آيينه خانه ء تو مگر صحن محشراست/ کز هرطرف فرشته دراين صحن، پرزده/ روزي که آفتاب شفاعت شود بلند/ معلوم مي شود...

با شکل غير عادي، بحران آب داريم/ ما اندکي زيادي، بحران آب داريم/ از بس که تشنه هستيم، گشتيم بي خيالِ/ بحران اقتصادي، بحران آب داريم/ امروز اگر که گوجه پيدا نمي توان کرد / در لاي هر سالادي، بحران آب داريم / ديدي که دست بنده جزغاله شد، نمانده/ نه آب نه پمادي....

ديشب دست هاي پينه بسته ي مادرت را از بازار بزرگ صنعا بازوان برادرت را از سواحل جنوب مقنعه ي خون گرفته ي خواهرت را از خرابه هاي سوخته ي شهر و نيمي از پدرت را از پشت خاکريز هاي عدن به خانه آوردند ارمغان توله هاي شيطان سوغات پادشاهان دوزخ ره آورد...

من چشم گشودم که هوا دار تو باشم / هر صبح و مسا بر سر بازار تو باشم/ من تاجر عشق توام و آمدم اينجا/ اي ماه ترين تا که خريدار تو باشم/ يک عمر نگاه هوس آلود نکردم/ تا لايق يک لحظه ي ديدار تو باشم/ يک لحظه اگر ديده ببيند گل رويت/ تا روز جزا سخت بدهکار تو...

خوانده ام قران تمام عمر خود را روز و شب... خواستم آقا تو را تفسير و معنايت كنم.. مشكلات اين جهان گردد به دستان تو حل... از چه رو من قصد دارم تا معمايت كنم... اي تو پيداتر ز پيدا من كه از گم گمترم... سعي دارم تا كه پيدا و هويدايت كنم !... نور الله الصمد هستي و دلها جاي توست...