شله مشهدي ؛ ميراثي که قرن ها قدمت دارد امروز محله رنگ و بوي ديگري دارد نميدان چرا اما همسايه ها همه دور هم جمع شده اند و هرکدام کاري انجام ميدهند يکي حبوبات پاک ميکند وديگري کشک ميسايد وعده اي هم مشغول سبزي پاک کردن هستند همهمه فضاي خانه قديمي وبي بي خاتون را فراگرفته است هرسال روزشهادت امام رضا (ع) که ميشود خانه بي بي شلوغ ميشود هرکس که نذري دارد مي اورد آنجا و همسايه ها همه دور هم نذري پزان راه مي اندازند. الان همسايه ها همه دور دي جمع شده اند و هر کدام به نوبت آش نذري را هم ميزنند و هريک ح
دوش مي آمد و رخساره برافروخته بود/ گوئي از زهر دل غمزده اش سوخته بود / رسم مظلوميت و شيوه ي احسان و کرم/ جامه اي بود که بر قامت او دوخته بود / آبرو را سپر دين خدا مي دانست/ آتش صلح بدين کار برافروخته بود / از تب سوختنش کرب و بلا ساخته شد از پدر ساختن و سوختن آموخته بود . . .
اي کرمت شامل حالم حسن .. سائل درگاه تو حاتم حسن .. جلوه گر رحمت خاتم حسن .. بر تو درود همه عالم حسن .. يوسف زهرا به دلم کن نظر .. عرض تولاي گدا را بخر.. اي پسر اول زهرا حسن .. حُسن ولا يار دل آرا حسن .. اي ثمر و حاصل طاها حسن.. نائب تو قاسم رعنا حسن..
چرا زهراي مرضيه غمين است...چرا نالان اميرالمومنين است... چرا ذرات عالم غصه دارند...چرا هر مومني ماتم نشين است ...حسن(ع) زار و حسين(ع) محزون و نالان...چرا لرزان همه ارکان دين است...پريشان حال و گريان است زينب(س)...چرا هر ديده اي با غم عجين است...
پسرکم...حسن جانم .... بيا کنارم بنشين مادر جان....چرا زانوي غم در بغل گرفته اي... نبينم عزيزک دلم را با چشمان گريان .... تو که مي بيني مادرت توان در بغل گرفتن و پاک کردن اشکت را ندارد پس چرا اين چنين گرياني؟ غصه ي آتش گرفتن در وسوختنم را مي خوري ؟ يا غصه ي از دست دادن برادرت محسن؟
بسم رب الحسين... از اولش ميدانستم ديوانه ام ميکند اين سفر... لحظه شماري ميکردم براي اين ديوانگي... براي اين عشق بازي... شنيده بودم راهي که ميروم با روح کار دارد نه با جسم... اينبار پس از چندين سال جاماندن شنيده ها را ديدم....
شهر يثرب غرق سوز و آه بود.. وقت فقدان رسول الله بود.. عاقبت چشم پيمبر بسته شد.. قلب زهرا و علي بشکسته شد.. تا که او آماده پرواز شد.. سوي آلش باب فتنه باز شد .. در سقيفه عده اي سنگر زدند.. پشت پا بر بيعت حيدر زدند.. آتشي از کينه بر افروختند .. قامت طوبي جنت سوختند..
اولين و قــديـمي ترين تفسيـــرادبي عـرفاني قـرآن کـريـم را "خواجه عبدالله انصاري"باعـنـوان کَشـفُ الاَسـرار و عُـدَّةُ الاَبـرار با روش خاص خود نگاشته که با گذشت قريب يکهـزارسال هـنـوز کسي ماننـد آنـرا به رشتــه تحـريــر در نيـاورده و در دنيــاي اســـلام بي نظير مانده است ...
رايزنيهاي گسترده بندر بنسلطان براي ايجاد تحرکات منفي در مرزهاي کشورهاي منطقه محدود به حلقه هاي مقاومت در خاورميانه است و در رأس اين حلقه هم کشور قدرتمند جمهوري اسلامي ايران است. نگاه به اين تحرکات و جريان سازي ها وقتي به واقعيت نزديک ميشود که تمايل عربستان را براي...
آقاي ديويد تات مدير کميته علمي مستقل داروسازي بريتانيا اعلام مي نمايد که "خطر مصرف الکل خيلي بيشتر از حشييش است" وبدنبال اين اظهار نظر آنچنان در فشار قرار مي گيرد که مجبور به استعفا مي شود.
براي اين که سياستگذاران فرهنگي بتوانند بستر تحولات فرهنگي را انجام دهند و فعاليت هاي فرهنگي مناسب با رفتارهاي اجتماعي جامعه را تدوين کنند بايد آن دسته از تحولات فرهنگي را که ممکن است در آينده اتفاق بيافتد، پيش بيني کنند و به نوعي بتوانند با ناهنجاري ها ...
باز امشب به دلــــم ياد رفيقــان دارم .. زير لب زمزمـــــه ي آيه ي قـــرآن دارم .. که همـه پر بکشـــيدنـد ، ولي جــا ماندم .. سالياني است که من اين غمِ پنهان دارم .. شــده ام مثـــل کـــويري که نـدارد آبـي .. روز و شب از بَرشان خواهش باران دارم .. نامه ي مـــادر و ســـــربند و پلاک و چفيه ..
نويسنده ها مي گويند موقع نوشتن بايد جاي آرامي داشته باشي ،چيزي حواست را پرت نکند .موبايل خاموش باشد و حتي وقت براي تراشيدن مداد هم صرف نکني.واقعا همينطور است.وقت نوشتن انگار موجي روي سرت سرازير مي شود.طوري که براي لحظاتي از جهان بيرون فاصله مي گيري.درون اين موج غوطه ور مي شوي و تقلا مي کني براي زنده ماندن.اين حس گذراست.اين موج مي آيد و مي رود و تو فقط همان لحظه اي که در آن شناوري فرصت نوشتن داري.گاهي بايک جابجايي سر مي بيني موج از سرت گذشت و تو چيزي ننوشتي.
ايران برهاني قاطع تر و برنده تر از آنها دارد، چون آنها هيچ گونه سندي از فعاليت هاي انحرافي از برنامه هسته اي ما مشاهده نکردند، و براي ادعاي خود مبني بر ساختن سلاح هسته اي حتي يک سند و مدرک واقعي ندارند، و در اين ميان متاسفانه جرياناتي هستند که در داخل، مذاکره کردن را...
پارسي ياران بزرگوار توجه فرمائيد اکثر دوستان که در اينجا وقت مي گذاريد و قلم مي زنيد انسان هاي فرهيخته و تحصيل کرده اي در رشته هاي مختلف هستيد و از توان نوشتن خوبي برخورداريد؛ ولي همانطور که ملاحظه مي فرمائيد* اکثر فيدها و مطالب در پيامرسان و وبلاگ ها رفته بسوي فيدهاي يک خطي و چند خطي و در نتيجه براي يک لحظه خواندن است و تمام. و در آخر کار از لحاظ محتوايي که در جريان زندگي به کار آيد ، مطلب خيلي کم است*
نگاهي به جمعيت و رشد بسيار کم جمعيتِ شيعيان، ناخودآگاه انسان عاقل را مي ترساند و به فکر وا مي دارد. انساني که خود را مسئول مي داند و مـي فهمـد که به وجود آمده است تا يک کاري بـکنـد؛ مـي فهمـد در هـر بـرهـه کار بـزرگي کـه مي تواند انجام دهد، چيـست. مـي فهمد وقتي که شيعه براي بقايش ...
با بعضي ها مي توانيم حرف بزنيم، درد و دل کنيم، اسرارمان را بگوييم، مشورت بگيريم و خلاصه اين که به بعضي از دوستان و اطرافيان مي توانيم اعتماد کنيم تا همه يا بخش اعظم حرف هايمان را با او بگوييم اما با بعضي ها نه، حتي اگر به شدت نياز به هم صحبت داشته باشيم...
بيم استبـــــــــــــــداد اگر آيــــــد تو بي تمکين مشو / از بر ِ يک لقمــــــــه نــــان بي دين و بي آيين مشو / چند روزي صبـــــــر کن افســــــــرده و غمگين مشو/ گــــر فشــــــــار دشمنــــان آب ات کـند مسکين مشو/ مـــرد باش اي خستـــــه دل شرمنده گي در کار نيــست .....
قدرت يافتن سوريه به عنوان محور مقاومت در صورتي که با مانور ديپلماتيک ايران همراه شود منتج به يک جمع هندسي مي گردد و تبعاتي به مراتب فراتر از 2 شريک سياسي را به نمايش مي گذارند، اين مسئله باعث مي شود تا آمريکا در حمايت از کلانترش اين دو شريک را در کنار يک ميز مذاکره ننشاند و ...
مقايسه كنيد وضعيت سخنرانان و فيلمسازان امروز سيما را با سخنرانان و فيلمسازان دهه شصت، در دهه شصت صدا و يا تصوير متفكران بزرگ و داراي سلايق مختلف در صداوسيما حضورداشتند. از صداي شهيد مطهري تا دكتر شريعتي تا فخرالدين حجازي تا علامه جعفري...