ياران حسيني
قراره اهالي هر شهري يه هيئت خوب و با صفا و مفيد رو در نظر بگيرن و بعد از اطلاع رساني به هم شهري هاي پارسي بلاگي شون با هم در اون هيئت ديدار کنن و اين طوري رفاقتشون رو با عطر ناب حسيني خوشبو کنن. هدف از ايجاد اين طرح و افتتاح اين وبلاگ هماهنگي و اطلاع رساني در اين رابطه هست و به همين مناسبت نام او رو يـاران حـسـيـنـي قرار مي دم.... محرم نزديکه و وقت بسيار کمه. در هر شهري نياز به يک خواهر و يک برادر داريم
اينجا غروب با همه جا فرق مي كند
دارد دوباره حال و هوا فرق مي کند/
حتي عبور ثانيه ها فرق مي کند/
اين روزها که بغض - دلم را گرفته است/
با روزهاي قبل چرا فرق مي کند؟/
اين پرچم سياه ...همين بيرق و علم/
حاکي است با هميشه فضا فرق مي کند/
دارند بچه ها کتيبه به ديوار مي زنند/
حتي سروده شعرا فرق مي کند/
يک راست مي روم سر اصل مصيبت ام/
آقاي من عزاي شما فرق مي کند/
هر چند کعبه کعبه و بيت الهي است/
اما هواي کرببلا فرق مي کند/
آقا نگير خرده اگر شور مي زنند
عشق تو با همه به خدا فرق مي کند
واسط نهايي امنيت
قطعاً و يقيناً از برترين نعمتهاي خداوند مي توان به نعمت " امنيت " اشاره داشت ... اين نعمت هم مانند ساير نعمتها در دوران فقر و فقدانش آنچنان به چشم مي آيد که آه از نهاد روزهاي آرامش و خوشي مي برد ... اين مفهوم معاني مختلفي را در کنار خود به همراه مي آورد ... از جمله معاني آن رهايي از ترس هرگونه تهديد و خطر ، است ... اين مفهوم والا در نهاد تمام انسانها قرار دارد و ذاتاً ميل به آن وجود دارد ... اکنون و در اين شرايط تنفس در سرزمين امن و مقدس جمهوري اسلامي ايران قطعاً يک نعمت بزرگي است که نصيب هر ک
رنگين کمان شعر
گاهي مـيان عـقل و دلـم جـنـگ مـي شود ...
يـعـنـي کـسي بـراي تـو دلـتنگ مـي شود ...
هر شـب ميان خـاطـره هايت قــرار مـاست ...
با منشي ات هميشه هـماهـنگ مي شود ...
از عشـق تـو غـزل بـه غــزل آه مي کـشـم ...
اما دلـت قــدم بـه قـدم ســنـگ مـي شـود ...
راهــي نــبــود بـــيـن مـــن و تــو قـديـم ها ...
ايـن روز ها ولـي دو سه فرسنگ مي شود ...
صــد بــار قــصـد تــرک تـو کـردم دوبـاره بـاز ...
کارم به چشم و زلف و لـبت لـنگ مي شود ...
وقــتــي کـه عـطـر نـاب تـو مـي آيـد ا
اتحاد يا ائتلاف ؟!
متاسفانه گنجينه هايي ارزشمند از معارف و ارزشهاي جاودان ديني و مذهبي در اختيار داريم ولي دريغ از يه نگاه ساده ...!!! خيلي از وقتها به خودمان اجازه مي دهيم در تمامي کارهاي ديگران دخالت کنيم و آن را به حساب دفاع از حق خود مي گذاريم ، غافل از اينکه نه خود را مي شناسيم و نه حق را ... . مخصوصاً در اين دوران حساس انقلاب اسلامي ايران ، يادآوري خيلي از اين ارزشها ( که متاسفانه از ياد رفته ) مي تواند در شتاب بخشيدن به حرکت عظيم انقلاب کمک شاياني بنمايد ... يکي از اين مفاهيمي که متاسفانه خيلي هم مهجور مان
پنجره هاي قنوت
از نـيمه شـب گـذشته و ميلي به خـواب نيست/
راهـــي بـــراي رد شـــدن از اضـــطــراب نيست/
تـقسيم و کـسر و ضرب و تـوان حاصلي نداشت/
گــويــي بــراي مــســئــلـه هايـم جـواب نيست/
دســتــم دخــيــلِ پــنــجــره هـاي قــنـوت مـانـد/
شـايـد دعـاي خـسـتـه دلان مـسـتـجـاب نيست/
ايـن دورِ چـنـدم اسـت کـه تــسـبـيـح مـي زنـم؟/
ديـگـر در ايـن تــسلـسـلِ مـطــلـق ثـواب نيست/
يـک عـمـر بـيـنِ مـسـجـد و مـيـخـانـه مـانـده ام/
انــگـار راه چـــاره بـــه غـــيــر از شــراب نـيست/
من را بـه
نامه اي به سبک رئيس جمهور
اگر چه در گام اول همين ابراز تبعيت از دستورمعظم له جاي سپاس و تقدير دارد اما در نامه رييس جمهور نكاتي هم وجود دارد كه قابل تأمل و تحليل است، اين موارد هشداري در خود دارد كه در مقدمه بحث به آن اشاره كرده ام:
1- اولين چيزي كه در اين نامه توجهم را به خود جلب مي كند طولاني بودن نامه نسبت به نامه هاي سران قواي مقننه و قضاييه است كه به نظر مي رسد اعلام اطاعت و پايبندي نيازي به اين همه طول و بسط نداشته باشد، كه البته اين مسئله به تنهايي چندان
خاکريز حياتي
جنگ نرم هم ، درست مثل جنگ سخت ، همان شرايط و ضوابط را در حمله ، دفاع ، کمين و ساير مسائل دارد ؛ تنها تفاوتش اين است که جنگ نرم ، خوني که ريخته مي شود از بدن انسانها نيست بلکه قربانيان اين جنگ ، روح و روان آدمهاست . در جنگ نرم هم خاکريز دارم ... آنها که خاطرات جبهه را در ذهن دارند ، مي دانند خاکريز خط دفاعي خودي در برابر دشمن است . جايي است که مانع از ديد مستقيم دشمن و مانع از اصابت تير مستقيم دشمن مي شود و محل امن پناهگاهي مطمئن براي برنامه ريزي هاي دفاعي و آفندي در برابر دشمن است . در جنگ نرم
بازگشت به خانه آسماني
شايد تا اين اندازه ترس دشمنان اسلام از هيچ مکاني ، اينقدر گسترده و وسيع نبوده است ... در قسمت هايي از برنامه هاي دشمنان اسلام ، طرحي با اين عنوان گنجانده شده است که تلاش کنند دست جوانان را از روحانيت و بزرگان و عرفا و انسانهاي معنوي قطع کنند ، اگر اين کار را کردند ، برنده مي شوند ... خوشبختانه برد بالاقوه با ماست ... جايي که مي شود دست اين جوانان را به اين انسانهاي والا و مومن ، داد مسجد است ... رواج روشنفکري بيمارگونه و مرجع سازي هاي ناردست در امور فکري ، ايجاد مکاتب دروغين و عرفانهاي کاذب و
شنگول و منگول قرن بيست و يک
راستي راستي چقدر دنيا عوض شده و پيشرفت کرده ايم ديگر اين روز ها با اين همه تکنولوژي و پيشرفت و فناوري مشکلي نداريم .
گفتم تکنولوژي يک نمونه کوچکش همين آيفون تصويري. بله همين آيفون تصويري آخر با وجود اين پديده خيلي راحت شده ايم
حالا ديگر با بودن اين ، شنگول و منگول گول آقا گرگه را نمي خورند و اصلا با اين همه پيشرفت که مامان بزي خانه اش را ترک نمي کند تا آقا گرگه به سراغ بچه هايش بيايد و فقط با يک تماس تلفني يا پيامک به سوپر مارکت سر خيابان و دادن شماره اشتراک تمام آنچه که لازم دارد را در اسرع و









