<   <<   96   97   98   99   100   >>   >

  پشت پرده
مقام معظم رهبري با دادن اختيارات ويژه در چارچوب حفظ اصول انقلاب، دولت را در حرکت در مسير مذاکره و آزمون برنامه هايش ياري کردند، دولت مي داند که به عنوان پرچمدار مذاکره، مسئول مستقيم عدم موفقيت در مذاکره خواهد بود، ولي يک نظرسنجي در اين خصوص مي تواند مردم را در هرگونه شکست احتمالي شريک نمايد، هرگز نبايد فراموش کرد که پيش از اين که مردم خواهان مذاکره محوري باشند، اين آقاي روحاني و ساير دوستانشان بودند که مذاکره را راه حل اول حل مشکلات اعلام مي کردند. 6- قرار دادن خواست مردم در برابر خواست رهبري
  طريقت مردانگي
صدايي مي رسد مادرچرا بي تابي؟ فرزندم باز قرار ازدست داده اي؟ شايد مادر آن روزها دليل بي قراريت را دروجودش درك نمي كرد حال بعداز سالها سكوت فرياد وارت كنارخفته ها چون صوراسرافيل برگوشهايمان مي نواختي بازهم درخوابي پرازغفلت باتمام ادعاي انسانيمان كمتراز شب پره اي شده ايم كه هنگام تاريكيها بيدار است بازهم به خواب رفته ايم .مادر مي گفت هنگام زمزمه حق چو مرغان سركنده بال وپر مي زدي حال كه با بي تابيت درجايي آرام گرفته اي مادر بي قرارتوست حال بي بال وپرزدنت را درخود يافته است.ازنوشتنها چه بنويسم كه
  انتخابات آغاز شد
فقط وبلاگهايي مي توانند راي بدهند که لااقل 90 روز از زمان ثبت وبلاگشان گذشته باشد. فقط يک بار مي توانيد به اين صفحه بياييد و راي بدهيد. براي راي دادن، روي مربع سفيد رنگ در سمت راست کادر مربوط به هر کانديدا کليک کنيد تا علامت انتخاب بر روي آن قرار گيرد. پس از اينکه حداقل 5 نفر و حداکثر 10 نفر را انتخاب کرديد، در پايين همين صفحه روي دکمه ارسال راي کليک نماييد. اميد که در کانديدا شدن و راي دادن، همه ما رضايت خداوند بزرگ را در نظر داشته باشيم.
  اشتباه تاريخي
اين بار نوبت به عربستان رسيده است . بيشتر از دوسال است که عربستان سعودي همزمان با شروع مناقشات سوريه ، خود را وارد اين جريان نموده است تا از رهيافت آن هم بتواند خود را بعنوان قدرتي هرچند کوچک نشان دهد و هم با بالابردن ضريب نفوذش در کشورهاي منطقه و به خيال خود به راه انداختن و کنترل کشوري با تفکرات وهابي و سلفي که همجريان خود باشد به نفوذ اين تفکرات افراطي و شيطاني در منطقه دامن بزند . عربستان سعودي که همزمان با شروع تحولات جديد سوريه ، خود را همراه آمريکا و غرب کرده بود تا شايد بتواند از قِبل
  داغ رسيدن
نه اين که فکر کني خسته ام، فقط گاهي/ به روي بامِ دلم لانه مي کند آهي / دوباره روحِ تو را مي دمم به پيکرِ شعر/ چه واژه هاي بديعي، چه شعرِ دلخواهي!/ خدا کند بشود بينِ اشک ها پيدا براي رد شدن از بغض ها گذرگاهي / و من که خسته ام از شعر هاي بي حاصل/ از اين بيانيه هاي شعاري و واهي / نشسته داغِ رسيدن به سينه ي جاده/ و هل اليک سبيلٌ؟ نشان بده راهي/ اسير غربتِ تُنگم، خودت که مي داني نمي رود هوسِ موج از دلِ ماهي تو را من از تو طلب مي کنم، تو مي گو
  مسافر کوچه ها
دلم هواي بقيع و مدينه دارد باز/ درون سينه نهفته هزار راز و نياز/ دوباره بغض غريبي نشسته در آهم / دوباره پيچ و خم جاده در سر راهم/ و اشک ها که سرازير ميشود نم نم / و ميهمان دو چشم است قطره اي شبنم/ هنوز رنگ دل آسمان کمي تار است / و حال ماه وخيم است ، زار و بيمار است/ منم مسافر شبگرد کوچه هاي جنون / که اشک هاي غريبم شده به سرخي خون / هواي روضه ي مادر دوباره زد به سرم / يکي به داد رسد ، چون شکسته بال و پرم خدا کند که بيايد مسافر از سفرش که انتقام بگيرد به
  حرکت در مدار ولايت
در خيلي از تحليل هايي که اين روزها مي خوانم ( همانند روزهاي ابتدايي تغيير استراتژي ديپلماسي جمهوري اسلامي ) هنوز هم افراط و تفريط زياد مي بينم . به نظرم خيلي تاريک که نيست ، هيچ ، روشن هم هست آن قسمت از سياستهاي نظام که توسط دولت اجرا شده است . خيلي ها با زير سوال بردن اصل و جانِ اين ديپلماسي جديد ، آنرا خائنانه خوانند !!! و برخي ديگر هم با خوش بيني بيش از حد ، ديگر همه چيز را تمام شده فرض نمودند . آن چيز که مسلم است اين است که چارچوب کلي اين ديپلماسي مورد تاييد مقام معظم رهبري است و البته ب
  پيوند دو نور
اي عالي والاها سرگير به بالا ها/ تك گوهر گيتي را در بر چو نگين داري/ بنگر سبدي از گل در دست شفيق خود/ مهمان عزيزي چون جبرييل امين داري/ دامادي تو شاها، افضل زشهنشاهي است/ در عرش، خداوند و احمد به زمين داري/ عاقد زبهشت آمد، شاهد ز سماوات است درساق وصولت سوسن، از خلد برين داري* ذكر لب تو شكر و ورد دل تو زهراست*/ خشنود شود ربّ از ذكري كه چنين داري/ انسيه ي حورا را خوانده ست خدا يارت مهرش بشود آب و مهريه همين داري/ فرمود نبي:«جانا!همتاي تو زهرا شد؛/ از آيت عشقِ حق در عشق، قرين داري»/
  هلهله ي عشق
گل بريزيد علي داماد است/ نو عروس عرب امشب شاد است/ آسمان گشته ستاره باران/ برق شادي به نگاه ياران روي لب هاي نبي لبخند است/ و خدا شاد ، از اين پيوند است/ باغبان بذر شعف مي پاشد/ باز باران محبت بارد گل مهر است به قلب حيدر/ نور عشق است به چشم ساغر/ مصطفي عاقد و شاهد ، اکنون/ شور و شادي به دلش گشته فزون/ دست ساقي است به اين دست رسول/ آن يکي دست به دستان بتول عقد را خواند نبي با دل خويش هر دو دست خودش آورد به پيش دست زهرا به علي داد ، کنون عشق در ه
  خدا مي داند !
ما ز « لبخند » چه ديديم خدا مي داند / ما چرا غرق اميديم خدا مي داند ! / گرچه گفتند كه آواز شقايق زيباست/ ما كه چيزي نشنيديم خدا مي داند ! بلبلي غمزده هستيم ولي از اين باغ / غنچه‌اي هيچ نچييم خدا مي داند/ كاروان دل ما در كف صد دزد افتاد/ ما چه از عشق كشيديم خدا مي داند حرف رفتن مزن اي صبح كه ما غمزدگان/ تازه از راه رسيديم خدا مي داند / ما در آوارگي مبهم شبهاي سياه زاده بخت سپيديم خدا مي داند « عابد » از عشق مگو بيش كه بر شاخ هوس

<   <<   96   97   98   99   100   >>   >
By: ParsiBlog.com ® Team © 2003