يه شب هزار شب مي شه!
يه شب که هزار شب نمي شه!
اين جمله ايه که فکر کنم بيشتر براي شب عروسي کاربرد داشته و داره و باب توجيهي شده براي خيلي ها که هر کار غلطي که دلشون خواست رو با اين يه جمله توجيه کنند. ميگن مگه ميشه عروسي بدون ارکستر و ... باشه؟! ميگي بابا گناهه، ميگن بي خيال! يه شب که هزار شب نمي شه! ميري پيرايشگاه (همون سلموني خودمون!) مي گه ريشا رو هم بزنم؟ برا شب عروسي شيک تره ها! ميگي حرامه! ميگن گير نده! يه شب که هزار شب نمي شه! نمي دونم اين جمله ي شيطاني از کجا اومده؟! تو دين ما که اتفاقا برعکسه! اتفاقا يه ش
تقدس زايي و تقدس زدايي
قدس زدايي همواره به صورت مستقيم انجام نمي پذيرد بلکه در برخي از موارد با ارائه نسخه هاي جعلي و دروغين از امور مقدس سعي در تکثر و تعدد آن داشته تا افراد جامعه و بعضا نخبگان در تشخيص اصل از بدل دچار اشتباه و گمراهي شوند و مهاجمين بتوانند نسخه هاي اصل را آرام آرام برداشته و نسخه قلابي را جايگزين کنند. موضوعي که مي توان آن را در خصوص انحرافات وارده در موضوع عاشورا و محرم به وضوح مشاهده کرد. در اين روش مهاجمين آنقدر افراد را سرگرم موضعات ناصحيح و نامعتبر مي کنند که توجه ايشان نسبت به اصل منحرف شده ت
همنشين ِ خار
گلي را همنشــــين خــــار کردنــد/
به جور خـــار گــل را مبتــلا کرد/
بهار گل به يکـــباره خـــزان شـد /
زبســکه همنشــين باوي جفـاکرد /
بخشکد اي خـدا آن خار از بـــيخ/
که اينگونه جفــــا برگـل روا کرد/
خــــدايا بشکــــند آن دست ناپاک/
که گل را چيـد وازشــاخه جداکرد/
نکرده خــا ربا گـــل آن جفـــارا !/
که ام الفــضل با ابن الرضــا کرد/
برآن همسر دو صد نفرين ولعنت/
که با شوهر چنين جور وجفا کرد/
( من از بيگا نگان هــرگـز ننـالم/
که بامن هـرچه کردآن آشنا کرد)
لقاح مصنوعي به سبک غربي
متاسفانه نکته اي که در اين ميان در بين رسانه هاي ما به خصوص رسانه مد نظر در اين يادداشت يعني صدا و سيما وجود دارد اين است که هنوز نتوانسته اند بين دو اصل مهمِ جريان اطلاعاتي و کنترل اجزاء ارتباط رابطه منطقي برقرار کنند . نوربرت واينر که خود براي نخستين بار مفهوم سايبرنتيکس را مطرح کرد مي گويد : ما تصميم گرفته ايم کليت مطالعات نظري کنترل و ارتباطات در ماشين و موجودات زنده را سايبرنتيکس بناميم .
خزان جواني
زهرا ، به ماتم تو كند نوحه خواني ات/
مادر! چرا خزان شده آخر جواني ات؟/
با ناله ي تو هلهله ها هم صدا شده/
اينها همه، بيانگر بي همزباني ات/
لب تشنه هستي و به تو آبي نمي دهند/
دركربلا شده، نظرِ آسماني ات/
مادر، ز جنت آمده اكنون كنار تو/
گشته چو عُمرِ ياسِ علي زندگاني ات/
آن گوهر يگانه كه مثلش فلك نديد!/
ريحانه ي رسول حق، آن قدْ كماني ات/
امشب به همره تو بگوييم، يا جواد:/
«مادر! فداي غربت و قبر نهاني ات»/
مراقب آواز دُهل باشيم
برداشتهاي اشتباه در تصوير سازي يک رويداد شايد بتواند خود عامل جريانسازي غير معقولي باشد که مخرب تر از اصل ماجرا شود . يکي از مشکلاتي که در مباحث حوزه روانشانسيِ اقتصادِ اجتماعي در کشور به چشم مي خورد ، نواسات شديد آن در مواجهه با حوزه تغييرات سياسي است . شايد اين تغييرات در نگاه اول کمي ناخواسته به نظر برسد اما واقعيت امر اين است که اين وابستگي به طور محسوسي از دايره کنترل خارج شده است . در مقام بيان مي شنويم که مردم بايد در تحليل هايشان آزاد باشند ولي راه را به سمتي برديم که خلاف آن در عمل مشاه
ديپلماسي احساسي
دقت نظر در شعارهاي انتخاباتي و سياستهاي كلي دولت يازدهم در خصوص تقويت رويكرد مذاكره براي حل مشكلات كشور نشان مي دهد كه آقاي روحاني 2 هدف براي مذاكرات دنبال مي كند، هدف اول دولت تأثيرگذاري مستقيم بر دولت و كنگره آمريكاست و هدف دوم تأثيرگذاري غيرمستقيم با استفاده از قدرت رسانه و افكار عمومي (با تكيه بر ظالمانه بودن تحريمها) بر دولت و مجلس آمريكا، كه اين دو را در كنارهم و به صورت موازي در دستور قرار داده است و به خصوص از فرصت حضور در اجلاس سالانه سازمان ملل نيز در همين خصوص استفاده كرده است، كه در
سياست هندوانه هاي شرقي
به موازات جلسات و برنامه هايي که آمريکا براي تحت فشار قرار دادن جمهوري اسلامي از طريق جريانسازي سياست برقراري ارتباط مجدد به راه انداخت و البته به خيال خودش قصد به زانو در آوردن جمهوري اسلامي را در ميدان ديپلماسي نرم داشت که صد البته با هوشياري نظام جمهوري اسلامي ( بر خلاف عقيده برخي از رسانه ها و سياسيون ) نيز همراه شد ، مرحله ديگري از اين بازي وارد ميدان عمل شد .
اين مرحله از بازي که همزمان با شکست آمريکا در ميدان ديپلماسي نرم شروع شد
( نشان به آن نشان که چند ساعت بعد از موضع
غروب ِدلتنگي
براي صفا و مهربانيت براي صوتي که اميد را پس از سالها به دل
خسته ام هديه داد و براي گلدسته هاي بي ريايي که گلدسته نبود
مناره ي جان بود که نداي عشق تو با معبود را به گوش جان خسته ام نشاند
و دلم را شيداي بي هوايي کرد که در هواي ديدن رويت
بي قرار اشک ها شده ام زبان را فرو برده نجواي دل را خاموش کرده سکوت را به گويشي مبهم فرا خوانده ام
چشم هايم در سکوت مي گريد و دانه هاي مهر و دلداگيش را
نه بر گونه هاي سردم که رسواي روزگارم کند
که بر صفحه ي قلبم به فشار درد مي چکاند ...
ديگر ب
ارتباطات استراتژيک
آمريکا بعد از اتفاقاتي که در سوريه رخ داد و نتوانست با آن هجمه سنگين آنهم با پشتوانه بين المللي راه به جايي ببرد و وقتي دريافت که جمهوري اسلامي ايران طراح اصلي خلع سلاح شيمياي سوريه بود ، به شدت سرخورده شد و در همين اثنا بود که قدرت عملي جمهوري اسلامي در ميدان هاي مبارزه را با حس بيشتري درک نمود . آمريکا به خوبي دريافته است که انجام هرگونه حرکتي در خاورميانه بدون تاييد و هدايت ايران امکان پذير نيست . اين حس ، وقتي اوباما مجبور شد با پوتين بر سر سوريه توافق کند به يک حس ملموس تبديل شد .
اوباما









